معجزه ی شرقی
شاعر:سعید اصلانی/کیومرث حیدری
با تو این ثانیه ها معنی تکرار نبودن
باور آینه ها جرات انکار نبودن
بودنت معجزه شرقی باران و عطش
تو نبودی روز و شب این همه تبدار نبودن
تو نه سحری تو نه جادو نه سرابی می دونم
تو نه آغاز یه رویا نه یه خوابی می دونم
تو همون آیت نوری توی شبهای سیاه
توی آوار تباهی تو امیدی تو پناه
با تموم خستگیهام
با همه دلبستگیهام
لب خاموشم تو رو چون شعری واسه فریاد کم میاره
تو کویر تشنه روح من بگو باز بارون بباره
گر چه هنوزم ثانیه ها خورشید از من می گیره
اما نذار این شب شده باز تو تن ظلمت بمیره
ثانیه ها ثانیه ها وسعت فریاد منه
کاری بکن کاری بکن فرصت میلاد منه
نظرات شما عزیزان: